آنچه بر من گذشت

زندگینامه‌ی من ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

آنچه بر من گذشت

زندگینامه‌ی من ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

آنچه بر من گذشت 17

پست 17 : به نام خدای آفرینندۀ آدمی. دورۀ دبستان از چند لحاظ دیگر نیز بر من خبرساز است و در زندگینامۀ ام ارزش نوشتن را دارد. زیرا هم مرور خودم است و هم به هر حال گوشه ایی از تاریخ روستای دارابکلا را می نمایاند که لازم می بینم بنویسم.

یکی این که ساختمان دبستان دولتی دارابکلا را خاندان منصور (از چهره های سیاسی و دست اندرکاران مطرح حکومت پهلوی) احداث کردند. نمی دانم کدام یک، حسنعلی منصور یا علی منصور. آنها در ابتدای محل (=مشهور به باغ فیضی) باغ ویلا داشتند و اکبرین (=بهره بردار و سرمایه گذار خصوصی استحصال چوب های جنگل دارابکلا) هم _که با این خاندان مرتبط بود_ در جنب آن، دفتر شرکت و کارگاه داشت که در تاریخ سیاسی دارابکلا در پستی مفصّل به شرکت و آثار و بازخوردهای آن خواهم پرداخت).

دوم این که دبستان در دورۀ ما یعنی سال 50 تا 54 تا کلاس چهارم به صورت مختلَط دختر و پسر بود. حتی گاهی در کلاس، تعداد دختران با پسران برابری می کرد. همین اختلاط و عدم تفکیک جنسیتی موجب می شد میان دانش آموزان با دختران یک نوع فضای خواهرانه برادرانه شکل بگیرد. محیط مؤمنانه و متشرّعانۀ روستای دارابکلا اجازه نمی داد کسی از این موقعیت سودجویی کند و فساد انگیزد. این یک قانون قلبی و هنجار اجتماعی و نزاکت اخلاقی در دارابکلای مذهبی بود.

سوم آن که معلّمان _که همۀ غیر محلی و حتی غیراستانی بودند_ بسیار دیسیپلین (=انتظام و انضباط) داشتند و از اوتوریتۀ ویژه (=اختیار اقتداری) برخوردار بودند و دانش آموزان بشدت از آنان حساب می بردند. برخی از آموزگاران با نهایتِ بداخلاقی و به دور از نزاکت و مُروّت، بسیارخشن، نامهربان و شیش بدست (=ترکه چوب) بودند و بچه ها را گاه الکی به قصد زخم و جَرح می زدند و مُشت و کوفت و فُحش می کوفتند.

دامنه البته هرگز نه شیش و شلپَت خورد و نه مشت و لگد نوش نمود. وقتی کمتر از 19 و 18 نداشته دامنه، چرا بی جهت شیش و کشیده (=سیلی صورت) و شلپت بخورد!؟

چهارم این که نام برخی از معلمان دبستان در آن سال ها به این قرار بود: سید عقیلی. مهربانی. مختاری. حسینی. اکبریان. عمادیان. مهوش غلامی. شیخی. گرامیان. و ... .(در اینجا فلق و شفق هم منتشر می شود)



حیاط زیبا و خاطره انگیز دبستان دولتی دارابکلا. از راست: موسی رمضانی دارابی. دامنه. محمد گرجی. آن پشت سید عبدالله هاشمی دارابی و علی اکبر بابویه دارابی. سال 1353

نظرات 1 + ارسال نظر
niiil jooon 27 آذر 1395 ساعت 13:13 http://paleez.tk/

آدم ها دنبال خوشبختی می گردند اما خوشبختی پیدا کردنی نیست ساختنی است... سعادت و خوشبختی رو براتون آرزومندم... خوشحال میشم به منم سر بزنین نیومدین هم اشکال نداره بازم ممنون موفق باشی
98651

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد