آنچه بر من گذشت

زندگینامه‌ی من ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

آنچه بر من گذشت

زندگینامه‌ی من ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

آنچه بر من گذشت 30

پست 30: به نام خدای آفرینندۀ آدمی. در ادامۀ «آنچه بر دامنه گذشت»، می رسم به زمانی که کم کم فریاد اعتراض به رژیم شاه بلندتر و علنی تر می شود و انقلاب، شکل عملی به خود می گیرد. من که در مدرسۀ راهنمایی ابن سینای سورک درس می خواندم، با یک معلمی باسواد، متدیّن، خوش تیپ، پرجذبه و بسیارمذهبی مواجه شده بودم که انقلابی بود و دانش آموزان را خط و ربط می داد. او آقای رمضان طالبی بود؛ به گمانم اهل روستای طبقده منطقۀ دشت ناز میاندورود_ساری.

معلم انقلابی مدرسه، آقای رمضان طالبی، همه را تحریک به حرکت و فریاد و شرکت در راهپیمایی های ساری می کرد. او در کلاس با روشنگری ها و نقل سخنان دکتر علی شریعتی، ما را دعوت به تعطیل کردن مدرسه و نیامدن در کلاس ها و حضور انقلابی در تظاهرات های ساری می کرد. این تقریباً عین جملۀ اوست که در گوشم هنوز نجوا می کند: «چرا می ترسید؟ چرا به مدرسه می آیید؟نیایید. از من بشنوید نیایید. برید در راهپیمایی علیۀ شاه. کار رژیم را یکسره کنید».

خیلی جرأت و شجاعت می خواست معلمی سرِ کلاس این گونه رُک و آگاهانه، دعوت به قیام علیۀ شاه بکند. حال هر کجا هست به این معلم مذهبی و انقلابی سلام و درود رسا می رسانم که شور و شعوری که ایشان در ما دمیده بود موجب گشته بود، مدرسه نیمه تعطیل شود و بعد کلاً تعطیل گردد.

این در حالی بود که فضای مدرسه، از سوی رئیس مدرسه که بسیارشاه دوست و بداخلاق و تند بود، بشدّت پلیسی بود. حتی معلم زن بی حجابی داشتیم که شبیه مانکن ها هر روز مُد می پوشید و مدل می زد و اگر بگویم کم از برهنگی و لُخت و پتی نداشت، دروغ نگفتم. ما که در باغ نبودیم! اما بزرگتر از ماها، از دیدن این زن تقریباً لُخت و عریان، اِغواء هم می شدند و کلاس وی را برای خود سینما می ساختند وتمتُّع و کام. بگذرم که شرح داستان ها و قضایای او و بزرگسال های کلاس را زیا مناسب نمی دانم بگویم. فقط بگویم این معلم زن که اسمش را نمی برم، برای کلاس، مانند فیلم های هندی شده بود... .

من به علت آن که خانۀ ما و مرحوم پدرم تحت فشار و نظارت پاسگاه دارابکلا بود تا ردّی از شیخ وحدت بیابند که در قیام طلاب 17 خرداد 1354 در فیضیۀ قم دستگیر شده بود، در حدّ بضاعت سنّ ام، از رژیم شاه باخبر بودم و آنچه آقای رمضان طالبی در کلاس درس، علیۀ رژیم می گفت را خوب درک می کردم و خوشحال هم می شدم که چنین معلم خیره کننده ای داریم. این بخش از قضایای زندگی ام را در قسمت های بعدی به اختصار می کاوم.


دامنه. سال 1357. عکاسی البرز ساری

دامنه. در آن سال ها

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد